مگس افشانده. افشانده شده برای مگسان. آنچه میان مگسان پخش و پراکنده شود: چون سخنت شهد شد ارزان مکن شهد سخن را مگس افشان مکن. نظامی (مخزن الاسرار چ وحید ص 43)
مگس افشانده. افشانده شده برای مگسان. آنچه میان مگسان پخش و پراکنده شود: چون سخنت شهد شد ارزان مکن شهد سخن را مگس افشان مکن. نظامی (مخزن الاسرار چ وحید ص 43)
افشانندۀ گل. گل ریزنده. گل بسیار پراکنده کننده. پراکنده کننده گل و شکوفه: چنان بد که در پارس یک روز تخت نهادند زیر گل افشان درخت. فردوسی. پرستنده را گفت قیصر که تخت بیارای زیر گل افشان درخت. فردوسی. بفرمان ببردند پیروزه تخت نهادند زیر گل افشان درخت. فردوسی. سر حوض شاهی و سرو سهی درخت گل افشان و بید و بهی. فردوسی. ، نوعی از آتشبازی است. (آنندراج) : سه گونه آتش در سه جای رخشان به خانه در گل افشان بود از ایشان. (ویس و رامین). در آن بزم آراسته چون بهشت گل افشان تر از ماه اردیبهشت. نظامی. هر کجا ریگ بود رنگ گرفت هر کجا گلخنی گل افشان شد. ؟ (ترجمه محاسن اصفهان ص 100). رجوع به گلفشان و گل افشان کردن و گل افشان گشتن و گل افشانی شود
افشانندۀ گل. گل ریزنده. گل بسیار پراکنده کننده. پراکنده کننده گل و شکوفه: چنان بد که در پارس یک روز تخت نهادند زیر گل افشان درخت. فردوسی. پرستنده را گفت قیصر که تخت بیارای زیر گل افشان درخت. فردوسی. بفرمان ببردند پیروزه تخت نهادند زیر گل افشان درخت. فردوسی. سر حوض شاهی و سرو سهی درخت گل افشان و بید و بهی. فردوسی. ، نوعی از آتشبازی است. (آنندراج) : سه گونه آتش در سه جای رخشان به خانه در گل افشان بود از ایشان. (ویس و رامین). در آن بزم آراسته چون بهشت گل افشان تر از ماه اردیبهشت. نظامی. هر کجا ریگ بود رنگ گرفت هر کجا گلخنی گل افشان شد. ؟ (ترجمه محاسن اصفهان ص 100). رجوع به گلفشان و گل افشان کردن و گل افشان گشتن و گل افشانی شود
دهی است از دهستان بیشه سر بخش مرکزی شهرستان شاهی واقع در 8هزارگزی شمال خاوری شاهی. منطقه ای است کوهستانی و جنگلی. هوای آن معتدل ومرطوب و دارای 700 تن سکنه است. آب آن از چشمه و رود خانه درکا و محصول آن برنج، نیشکر، ابریشم، غلات، کنف و صیفی است. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان شمد ابریشم، چادرشب و کرباس بافی است. راه مالرو دارد و از گله داران دهستان راستوبی سیان حدود این آبادی می آیند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
دهی است از دهستان بیشه سر بخش مرکزی شهرستان شاهی واقع در 8هزارگزی شمال خاوری شاهی. منطقه ای است کوهستانی و جنگلی. هوای آن معتدل ومرطوب و دارای 700 تن سکنه است. آب آن از چشمه و رود خانه درکا و محصول آن برنج، نیشکر، ابریشم، غلات، کنف و صیفی است. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان شمد ابریشم، چادرشب و کرباس بافی است. راه مالرو دارد و از گله داران دهستان راستوبی سیان حدود این آبادی می آیند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
آنچه که مشک افشاند، معطر: نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد، (حافظ) یا مشک فشان از فقاع. شخصی است که در وقت سخن گفتن بوی خوش از دهانش بر آید
آنچه که مشک افشاند، معطر: نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد، (حافظ) یا مشک فشان از فقاع. شخصی است که در وقت سخن گفتن بوی خوش از دهانش بر آید